پدر بزرگم
سلام پدر حال ما خوب است اما تو باور نکن دلمان برای دیدارت تنگ است...یادت را به شمعدانیهاپیوند زدم که هیچگاه زرد نخواهد شد همیشه دسته های سبز و پرگل از یادت خاطراتت حرفهایت نگاهت صدای خنده هایت به طاقچه خیالم است چه صبور و مهربان بودی که... پدرم نیست ولی خاطره هایش باقیست یاد آن قلب پراز مهر و صفایش باقیست مرگ پایان کسی نیست که عاشق باشد پدرم رفت ولی عشق و دعایش خالیست به یاد همه پدران سفر کرده.... پارسال همین موقع ها بود که فرشته مهربون خونمون پدربزرگ عزیزم به خاطر مشکل کلیه و خیلی چیزای دیگه راهی بیمارستان شدن خیلی روزای بدی بود با هربار زنگ خوردن تلفن قلب میریخت که ...
نویسنده :
مامان مائده و بابا علیرضا
18:05